گل پسرم سامیارگل پسرم سامیار، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره

شازده کوچولو

سامیار خجالت میکشه

تازگی ها همش دستت تو دهنته.هر چی به این گل پسر میگم دستاتو نخور مامانی تموم میشه گوش نمیده    تا مامانم روش اونوره یه ذره دستم رو بخورم...         بهتره برم پشت پتو اهان الان میچسبه.....                                                                                           ...
25 مرداد 1393

اولین عروسی

شازده کوچولوی مامان برای اولین بار به  جشن دعوت شد.عروسی عمو اکبر دوست بابایی بود.خیلی نگران بودم که اذیت بشی ولی ظاهرا خیلی هم بهت خوش گذشت و تو اون همه سر و صدا راحت خوابیدی نفسم. ببین چه تیپی هم زده ...
23 مرداد 1393

سه ماهگی

وای که روزها مثل باد میگذره و تا به خودم اومدم دیدم جگر گوشم شد سه ماه .بابایی هم به همین مناسبت برات چند دست لباس خریده               و مثل همیشه مامانی همه سلیقشو به خرج داد تا عکسهای سه ماهگی خوبی ازت بگیره ...
15 مرداد 1393

سامیار و شیشه جون

عشق مامانی متاسفانه شیرم خیلی کم بود و دست به دامن همه شدم تا شیرم بهتر بشه ولی بی فایده بودو همون یه ذره هم اصلا به شما سازگاری نداشت و مدام اسهال بودی .تا اینکه دکترت به دلیل وزن گیری کمت شیر خشک تجویز کرد و شما هم به خوبی استقبال کردی وخیلی دوست داری که خودت شیشه رو بگیری              ...
22 تير 1393

دو ماهگی

عزیزکم دو ماه از اومدنت میگذره و من چقدر خوشبختم با وجود تو. ساعت 8صبح اماده شدیم تا بریم برای واکسن و خیلی سرحال و شاد بودی اخه تازه یاد گرفتی که عمیق لبخند بزنی با خودم گفتم گناه داره الان داره میخنده فردا ببرمش برای واکسن ولی چاره ای نبود و باید میرفتیم.بعد از اندازه گیری قد (55)و وزن(5) وقتی خوابوندمت رو تخت همینکه  لبای قشنگت به خنده باز شد خانم دکتر سوزن رو کرد تو پات و و منم .  قبل از واکسن                 بعد از واکسن        خوبیش به این بود که شما مثل همیشه قوی بودی و اصلا اذیت و بی قراری و مهمتر از اون تب نکردی فق...
16 تير 1393

سامیار و جام جهانی

این روزا حسابی تو تب وتاب جام جهانی بودیم و گل پسر هم پابه پای ما تیم ملی رو تشویق کرد. ولی متاسفانه مثل همیشه باختیم                   به ناز پسرم از طرف شهرداری  هدیه دادن.البوم عکس+کتاب +دفترچه حساب پس انداز که همگی توی یه جعبه بود                 ...
15 تير 1393

ژست و خواب ناز

عزیزم علاقه ی خاصی به ژست گرفتن داری مخصوصا تو خواب.به قدری ناز میخوابی که تمام کارهامو تعطیل میکنم و میشینم نگات میکنم نفسم فکر کنم بزرگ که شدی یکی از شغلهات کار مدلینگ باشه          شایدم مهندس بشی ...
30 خرداد 1393