خوش خبری
امروز سالگرد ازدواج من وباباامیر بود.اول رفتیم پارک ساعی و بلال خوردیم و کمی گشتیم و برای شام رفتیم فست فود.درست زمانی که یه لقمه بزرگ تو دهن بابایی بود برگه ازمایش بتا رو نشونش دادم که پایینش نوشته بودم بابایی سالگرد عروسیتون مبارکدیدم چشم بابایی چهارتا شد و بعد از چند ثانیه به خودش اومد والبته ما هنوز نه کادو گرفتیم نه قولشو شنیدیمو منتظر میمانیییییییم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی